امروزه شرکت زیمنس در زمینه تولید تجهیزات مخابراتی و نورپردازی، لوازم خانگی، انواع قطار، تجهیزات تولید برق، سیستمهای خودکارسازی، اتوماسیون صنعتی، تجهیزات پزشکی و سامانههای اعلام حریق فعالیت میکند.
عملیات شرکت زیمنس به چهار بخش اصلی انرژی، صنعتی، پزشکی و زیرساختهای شهری تقسیم میشود. هماکنون شمار کارکنان زیمنس بالغ بر ۳۶۰ هزار نفر میباشد، که در ۱۹۰ کشور جهان اشتغال دارند. دفتر مرکزی این شرکت در شهر مونیخ، آلمان قرار دارد. اما این شرکت از کجا کارش را شروع کرد؟
سابقهٔ تبادل اطلاعات قدمتی به اندازه جامعهٔ بشری دارد، اما با آغاز عصر الکتریسیته در قرن نوزدهم، افزایش سرعت و حجم انتقال اطلاعات، انقلابی در فنآوری ارتباطات پدید آورد.
برای درک چنین تحولی، توجه به تاریخ پروس و خانوادهٔ زیمنس از آن کشور راهگشاست. در شرایطی که پروس راه صنعتی شدن را میپیمود و در آن کشور بر تعداد شرکتهای سرمایهگذار در صنایع مختلف افزوده میشد، شرکتهای برادران زیمنس از موقعیتی ممتاز در فنآوری ارتباطات و تولید تجهیزات الکتریکی برخوردار گردیدند.
در پروس این خانواده با بهرهگیری از نظام کارآمد اداری دولتی، پیوندهای خانوادگی و نوآوریهای تجربهمحور و دسترسی به بازارهای جهانی، طرحهای بزرگی را به اجرا درآورد که نقاط مختلف جهان را به هم متصل و نیز امکان ارسال پیامها را در زمانی کوتاه میسر کرد. این پیشرفتها، علاوه بر این که پایههای لازم را برای تکوین این فنآوری در قرن بیستم فراهم نمود، بر حجم مبادلات تجاری و فرهنگی و نیز بر سرعت تحرکات دیپلماتیک و نظامی افزود.
در این نوشته، چگونگی برآمدن زیمنسها و زمینههای منجر به نقشآفرینی آنان در انقلاب ارتباطات را در سالهای ۱۸۴۷-۱۸۷۰ مورد بررسی قرار گرفته است.
شکلگیری شرکتهای برادران زیمنس
با پایان جنگهای ناپلئونی در سال ۱۸۱۵، پادشاهی پروس با مرکزیت برلین که تحت رهبری آن، امپراطوری آلمان در سال ۱۸۷۱ شکل گرفت، از نظر صنعتی ناحیهای عقبمانده بود. این کشور تا دههٔ ۱۸۶۰ به مرتبهٔ چشمگیری از صنعتی شدن رسید و اقتصاد آن شکوفا گردید. در پروس قبل از دههٔ ۱۸۴۰ رشد سرمایهگذاری صنعتی اندک بود و از ثبات و استمرار لازم هم برخوردار نبود. ترکیبی از کمبود بازار و فقدان حمایت دولت از شرکتها، یا احتمال سودآوری اندک، سرمایهگذاری صنعتی را مخاطرهآمیز مینمود. سرمایهگذاران به سرمایهگذاریهای عمومی که نیازهای کشور را مرتفع میکردند روی میآوردند. حکومت پروس به طور محدود، سیاست حمایت از طرحهای صنعتی را دنبال میکرد و شرکتهای خصوصی تشویق به سرمایهگذاری شدند.
وقتی که صنعتی شدن پروس و سایر ایالات آلمانی از دههٔ ۱۸۳۰ آغاز گردید، نظام اداری نیرومندی توسعه یافته بود. نظام و الگوهای اداری کارآمد که در پروس بیش از سایر کشورهای اروپایی همه بخشهای جامعه را تحت الشعاع قرار داده بود، نقش مهمی در روند مدرنیزه شدن در پروس و سایر ایالات آلمانی به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشت. این الگوها در کارخانههای نوبنیاد توسعه یافت. اتحادها و وابستگیهای متنوعی بین ادارات دولتی و کارکنان آنان از یکسو و نخستین شرکتهای در حال شکلگیری پدید آمد. متخصصان بخش خدمات کشوری به عنوان سرمایهگذار عمل میکردند و برخی شرکتهای سرمایهگذار، بویژه در معدن و راهآهن در دست دولت بودند. متخصصان بخش خدمات کشوری از نقشی پیشتاز در عرصهٔ فنون، آموزش صنعتی و رونق انجمنهای علمی و صنعتی برخوردار شدند. مهندسان متخصص در بخشهای فنی، اداری و بویژه در واحدهای نظامی پروس متمرکز بودند. تعدادی از این کارکنان متخصص، از سوی شرکتهای سرمایهگذار خصوصی که حقوق بیشتری نسبت به دولت پرداخت میکردند، به کار گرفته میشدند.
برادران زیمنس که در صنایع مختلف از جمله الکتریکی، مکانیکی، تلگراف، متالوژی، شیشه و معادن سرمایهگذاری کردند، فرزند کشاورزی به نام کریستین فردینالد زیمنس بودند. اجداد کریستین از سه قرن قبل در شمال آلمان کشاورز بودند. نخستین شرکت را ورنر زیمنس با ییک از همکاران مکانیک خود، به نام یوهان جرج هالسکه تأسیس کرد که به سرعت در سطح بین المللی توسعه یافت. شعبههایی در سن پطرزبورگ و لندن تا اوائل دههٔ ۱۸۵۰ تأسیس کرد. این شرکت به تولید و نصب کابل تلگراف و تجهیزات الکتریکی پرداخت و در برلین و خارج از پروس با به کارگیری کارکنان بیشتر توسعه یافت.
از برادران زیمنس، ورنر، ویلیام، کارل و فریدریش در شرکتهای تجاری با یکدیگر مرتبط شدند و اغلب بطوری هماهنگ با یکدیگر همکاری کردند. تعدادی از مهندسان متخصص بخشهای نفی و اداری دولتی که اقلیتی مهم بودند پس از شکلگیری شرکت زیمنس و هالسکه، به آن پیوستند و از حقوقبگیران آن شرکت شدند. آنان الگوهای بوروکراتیک، روشها و اصولی را با خود به شرکتهای در حال رشد آوردند.
شرکت زیمنس و هالسکه قویا متأثر از بوروکراسی پروسی و سنتّها و پیوندهای خانوادگی بود. ورنر زیمنس بنیانگذار این شرکت در برلین بعدا نوشت: «از زمان نوجوانی من مشتاقانه در فکر ایجاد تجارتی در مقیاس جهانی بودم…که نه تنها به من بلکه به اعقابم قدرت و شهرت دهد و نیز برای خواهران و برادران و سایر بستگانم امکانات لازم را برای نیل به حدّ مطلوبتری از زندگی فراهم آورد.»
علاوه بر پیوندهای خانوادگی، تحصیلات و شغل ورنر زیمنس قبل از ورود به عرصهٔ صنعت در کار اقتصادی وی تأثیرگذار بود. وی بخشی از دوران تحصیل خود را در یک مدرسهٔ نظامی در برلین گذراند و ۱۵ سال قبل از شروع کار تجاری خود افسر ارتش بود؛ این شغل که از منزلت زیادی در جامعه برخوردار بود، از نظر ورنر به نحو چشمگیری وی را یاری داد.
او پس از جدایی از ارتش مطالعات خود را در ریاضی، شیمی و فیزیک دنبال کرد و سپس عضو انجمن سلطنتی آکادمی علوم در برلین شد. وی دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه برلین را به درستی به منزلهٔ تقدیر از فعالیتهای علمی خود تلقی کرد، و از اینکه وی را با فضای آکادمیک مرتبط میساخت خشنود بود. ویلیام زیمنس نیز در انگلستان به عضویت چندین انجمن و انستیتو مهندسی در آمد. از این روی سوابق شغلی، تحصیلات، مطالعات، تجربیات، نوآوریها، سیاستگذاری و پیوندهای خانوادگی ورنر موجب گردید که شرکت وی در دو تا سه دههٔ نخست از پیدایش، به موفقیتهای چشمگیری در سطح بین المللی دست یابد.
زیمنس در پروس، روسیه، بریتانیا
قبل از تلگراف الکتریکی در اروپا و ایالات متحده نوعی تلگراف توسعه یافت که با ابزارهای مکانیکی پیامها را ردّ و بدل میکرد. این نوع تلگراف به نام تلگراف بصری Optical Telegraph از سوی مهندسی فرانسوی به نام کلود شاپه Claude Chappe در سال ۱۷۹۳ به منظور فرماندهی سربازان در میادین جنگ طراحی شد. در این سیستم، پیامها از طریق علائم از طریق برجهایی در فواصل چند مایلی با ابزارهای مکانیکی منتقل میشد. اگرچه سرعت انتقال پیامها از سرعت اسب بیشتر بود، اما گنجایش آن کم و برای استفاده عموم ممکن نبود.
کلود شاپه مقالاتی علمی نیز دربارهٔ الکتریسیته نوشت و بررسیهای اولیهای دربارهٔ تلگراف الکتریکی انجام داد. در سال ۱۸۳۷ همزمان در انگلستان و ایالات متحده تلگراف الکتریکی اختراع گردید. در انگلستان چارلز و تستون و ویلیام کوک یک خط تلگراف را در مسیر خط راهآهنی به منظور جلوگیری از تصادف قطار برپا کردند که موفقیتآمیز بود. ساموئل مورس نیز نخستین خط را بین بالتیمور و واشنگتن در سال ۱۸۴۴ ایجاد کرد. وی با کمک از پالسهای الکتریکی با کدی که به نام وی مشهور شد موفق به انتقال پیام گردید. از آن پس تا یک دهه بعد خطوط ارتباطی تلگراف با شکلگیری شرکتهای سرمایهگذار و حمایت دولتها در اروپا و امریکا توسعه یافت.
در پروس با تشکیل کارگاه سازندهٔ تجهیزات تلگرافی در برلین خطوط تلگرافی توسعه یافت. جرج هالسکه و ورنر زیمنس، در پاییز ۱۸۴۷ کارگاه کوچک خود را در برلین تأسیس کردند. این در حالی بود که زیمنس مبلغی از سرمایهٔ اولیه را از پسرعمویش جرج زیمنس قرض کرده بود. این قرض حاکی از وجود پیوندهای محکم خانوادگی بودک ه میتوانست مشکل سرمایهٔ اولیه را برای تشکیل شرکت مرتفع سازد.
از نخستین سالهای تأسیس شرکت، نظام تلگرافی پروس از مشتریان اصلی شرکت زیمنس بود. اجرای طرحهایی که از طرف دولت پروس برای بهبود سیستم تلگراف واگذار میگردید، شرکت را در موقعیت بهتری از تجربه و سرمایهگذاری قرار میداد. همانگونه که ورنر نوشته است وی در پاییز سال ۱۸۴۸ در جریان درگیری پروس با دانمارک به دلایل سیاسی خطّی را بین برلین و فرانکفورت مقرّ پارلمان دایر کرد. شرکت از طرف حکومت پروس مأمور به ایجاد خط فوری از برلین به کلن و مرز پروس شد که به بروکسل متصل میگردید. در پروس پس از ساختن خطوط فرانکفورت تلگراف زیرزمینی نه تنها در طرحهایی که از سوی دولت سفارش داده میشد رایج شد بلکه در مسیر خطوط راهآهن نیز خطوط تلگراف زیرزمینی نظیر خطوط فرانکفورت-کلن-برلین به هامبورگ در اولویت بود. این خطوط تا چهل سال بعد، از کارآیی لازم برخوردار بودند. زیمنس ارتباط تلگرافی پنجاه ایستگاه پلیس و آتشنشانی را در برلین با مراکز فرماندهی آنان برقرار نمود.
پس از پروس زیمنس در بازار روسیه وارد گردید. در ابتدای سال ۱۸۵۲ که از نظر ورنر سال مهمی در زندگی وی بوده است، با اولین مسافرتش به روسیه زمینههای لازم برای انعقاد قرارداد با دولت روسیه، به منظور ایجاد و توسعهٔ خطوط تلگرافی آن کشور فراهم گردید. در سال ۱۸۵۳ شرکت برلین مسئولیت ساخت و حفظ سیستم بزرگ تلگراف را در سراسر روسیه عهدهدار شد و این منجر به ایجاد شعبهای بزرگ از کارخونه در سن پترزبورگ شد که مسئولیت آن به عهدهٔ کارل هنریش زیمنس قرار گرفت.
در اوائل سال ۱۸۵۴ که روسیه درگیر جنگهای کریمه شد، دولت روسیه طی قراردادی با زیمنس و هالسکه، به امضا رساند که اهمیت نظامی داشت. در جریان جنگهای کریمه هدف اصلی برای بریتانیا و فرانسه این بود که پیشروی روسیه را به سوی امپراطوری عثمانی متوقف کنند و از تسلط آن کشور بر عثمانی جلوگیری به عمل آورند. از این روی هدف آنان به عنوان نخستین گام اساسی، تصرف پایگاه دریایی روسیه در سباستوپول بود.
اگرچه روسها با تلگراف مکانیکی کلود شاپه از مرکز فرماندهی خود مسکو با سباستوپول در ارتباط بودند، اما فقط امکان انتقال پیامهای کوتاه وجود داشت و زمان رسیدن آن هم دو روز به طول میانجامید. با انعقاد قرارداد دولت روسیه با شرکت زیمنس و هالسکه در ۱۸۵۴، در حالی که آن شرکت چندین خط تلگراف را در روسیه ایجاد کرده بود، موظف شد که هرچه سریعتر خط تلگرافی بین ورشو و سن پترزبورگ دایر کند. پس از آن خطوط تلگراف از شمال به هلسینکی، کرونشتات، و از جنوب، به اودسا و سباستوپل تا دریای سیاه تأسیس شد. این شبکهٔ تلگرافی به طول بیش از ۶۰۰۰ مایل از فنلاند و لهستان امروزی تا اودسا و سباستوپل و شبه جزیره کریمه امتداد مییافت و برای نخستین بار بود که شرکت زیمنس ماشین خودکار چاپ پیامهای ارسالی را در این سیستم به کار گرفت. این خطوط که در سال ۱۸۵۵ خاتمه یافت، کمک قابل توجهی به مقامات روسی برای تحرک سرباز و تجهیزات کرد و نیز آنان را قادر ساخت که برای حمل تجهیزات سنگین جنگی از آلمان سازماندهی کنند.
با اتصال شهرهای مهم روسیه و نیز اتصال تلگرافی ورشو به سن پترزبورگ، موقعیت حکومت روسیه در قلمرو امپراطوری تحکیم یافت. سرعت تأسیس خط تلگراف مسکو به کیف و سن پترزبورگ موجب اعتماد بیش از پیش دولت روسیه به زیمنس گردید. خطوط کیف به اودسا و سن پترزبورگ تا هلسینکی در شمال، و مرزهای پروس امتداد یافت. این خطوط در سالهای ۱۸۵۴ و ۱۸۵۵ کامل شدند.
با امتداد این خطوط در غرب روسیه، کیف با سرعت با برلین و غرب اروپا متصل گردید. این خطوط علاوه بر اهمیت نظامی برای روسیه در جنگهای کریمه، که تحرکات نظامی را با سرعتی بیشتر امکانپذیر میکرد، حکومت مرکزی را قادر ساخت که سازمان ادارهٔ کشور را بهبود بخشد. با اجرای این طرحهای بزرگ در روسیه بود که برادران زیمنس از سوی ادارهٔ تلگراف روسیه ملقب به «پیمانکاران ساخت و بازسازی تلگراف امپراطوری روسیه» شدند.
علاوه بر بازار پروس و روسیه که زیمنس را با اجرای طرحهای بزرگ در مرتبهای بهتر از تجربه و اعتبار قرار میداد، بازار بریتانیا سرمایهگذاریها و موفقیتهای بیشتری را برای شرکت زیمنس در پی داشت. در سال ۱۸۵۰ شرکت زیمنس و هالسکه در برلین، شعبهای در لندن به سرپرستی ویلیام زیمنس تأسیس کرد. این شرکت در جستجوی بازار جدید در نمایشگاه تابستان سال ۱۸۵۱ در لندن، دستاوردهای خود را به نمایش گذاشت که بسیار مورد توجه قرار گرفت. شعبهای دیگر هم در پاریس تأسیس شد که موقعیتی چندان امیدوارکننده نیافت.
بریتانیا با وسیعترین توجه دولت و مشتریان نظامی و بازار روبه رشد تجاری بزرگترین بازار برای کابل تلگراف در جهان بود. از این روی زیمنس و هالسکه توجه خود را به تولید و نصب کابل دریایی معطوف کردند و تأسیس دفتر هم در لندن به همین منظور انجام پذیرفت. علاوه بر کابلهای دریایی، شعبهٔ لندن در تولید تجهیزات خطوط زمینی نیز از بازار پر رونقی برخوردار بود. از همان سال ۱۹۵۶ بود که شعبهٔ لندن اصلیترین تهیهکنندهٔ شبکهٔ وسیه تلگراف هند بود.
در سال ۱۸۶۳ در حالی که شرکت، کارگاه کوچکی در انگلستان بود و روزبهروز بر تعداد سفارشات به آن افزوده میشد، ساختن کارخانهای جدید لازم به نظر میرسید. این در حالی بود که شعبهٔ برلین با ایجاد شعبههایی در سنپترزبورگ و وین و سایر نقاط در حال توسعه و گسترش بازار خود بود. ویلیام با موافقت و حمایت شعبهٔ برلین در لندن کارخانهای برای ساختن انواع تجهیزات تلگرافی شامل کابلهای دریایی ایجاد کرد که روزانه ۶۰ مایل کابل دریایی میساخت و از موقعیتی ممتاز در این صنعت برخوردار گردید.
در پایان سال ۱۸۶۴ هالسکه تنها شریکی که عضو خانوادهٔ زیمنس نبود از ارتباط با شعبهٔ لندن کنارهگیری کرد. سازمان شرکت و شعبههای آن از سوی سه برادر شریک، ورنر در برلین، چارلز ویلیام در لندن و کارل در سنپترزبورگ بازسازی گردید. شعبهٔ برلین نام زیمنس و هالسکه را حفظ کرد. و از ابتدای سال ۱۸۶۵ شعبههای دیگر با نام برادران زیمنس باقی ماندند. هماهنگی سه شعبهٔ زیمنس در آلمان، روسیه و بریتانیا ابتدا با مکاتبات خصوصی حاصل شد. ادارهٔ شعبههای برلین، سنپترزبورگ و لندن به ترتیب بر عهدهٔ ورنر، کارل و ویلیام بود و همکاری آنان با تکیه بر اعتماد خانوادگی بدون دخالت در کار دیگران ادامه یافت.
برای شعبهٔ زیمنس در لندن ساختن تجهیزات تلگراف و کابل به دلیل تقاضا پررونق بود. در میان ۱۸ شرکت سرمایهگذار خارجی در انگلستان، در فاصلهٔ سالهای ۱۸۵۸ تا ۱۹۱۴ زیمنس، سومین شرکت بعد از دو شرکت سرمایهگذار امریکایی، در انگلستان بود که در تولید تجهیزات تلگرافی سرمایهگذاری کرد. شرکت زیمنس در حالی که مورد حمایت دولت بود تا ۱۹۱۵ بخش مهم صنعت الکتریک در انگلستان شد.
زیمنس شعبهٔ لندن علاوه بر تولید تجهیزات تلگراف در اجرای طرحهای مورد نیاز دولت مشارکت داشت. از دههٔ ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بهبود سیستم ارتباطی در مدیترانه که صحنهٔ رقابت با روسیه و فرانسه بود از اهمیت اساسی برخوردار بود.
روسیه قصد ورود به مدیترانه داشت تا موقعیت بریتانیا را در مدیترانه را به عنوان مسیر ارتباطی آن کشور با هند مورد تهدید قرار دهد. فرانسه در تلاش برای تسلط بر مدیترانه و تضمین دسترسی به شرکت از طریق کنترل مصر و حفظ علائق سنتی خود در سوریه بود. برای بریتانیا امنیت همهٔ راهها به سوی هند و در صورت امکان تبدیل آن به راه بریتانیا هدف اصلی بود. بریتانیا در صورت برخورداری از ارتباطات سریعتر با پایگاههای دریایی خود در جبل الطارق، مالت و جزیرهٔ کورفو در دریای آدریاتیک، قادر به تحکیم موقعیت ناوگان دریایی خود در مدیترانه بود.
نخستین تلاشها از سوی یک شرکت انگلیسی برای اتصال جنوب اروپا و شمال افریقا و مالت صورت گرفت. شرکت توسعهٔ تلگراف مدیترانه از دولت انگستان امتیاز ایجاد کابل دریایی کاگلیری در ساردنی به مالت و مالت به کورفو را اخذ کرد که در سال ۱۸۵۷ انجام پذیرفت و مورد حمایت دولت بریتانیا قرار گرفت. زیمنس در راهاندازی این خط که کاگلیری را به مالت و کورفو متصل میکرد همکاری داشت.
جنگهای کریمه (۱۸۵۳-۱۸۵۶) و شورش هند علائق بریتانیا را برای ورود به مدیترانه و بهبود ارتباطات با امپراطوری عثمانی و اهمیت نظامی تلگراف افزون کرد؛ همانگونه که روسیه نیازمند به بهبود سیستم ارتباطی خود با کریمه بود و آن را طی قراردادی با زیمنس بهبود بخشید؛ چند ماه پس از اعلام جنگ علیه روسیه و ورود فرانسه و انگلستان به حمایت از عثمانی، دولت انگلیس قراردادی را با یک شرکت انگلیسی برای ساختن و راهاندازی کابلی در دریای سیاه بین وارنا در بلغارستان و بالاکلاوا در شبه جزیره کریمه منعقد کرد که پس از نصب آن مورد استفادهٔ ارتش بریتانیا در جنگهای کریمه قرار گرفت. ورنر در نوشتههایش از شرکت در ساختن این خط نوشته است.
با شورش هند در سال ۱۸۵۷ که ارتباطات سریعتر با هند مستعمره از اهمیت سیاسی و نظامی برخوردار گردید، بهبود شبکهٔ ارتباطی مدیترانه و اتصال آن از طریق سوئز و دریای سرخ به کراچی در دستور کار قرار گرفت. در کابل نخستین دریای سرخ که در ۱۸۵۹ سوئز را به کراچی وصل میکرد و خیلی زود از کار افتاد نظارت فنی به عهده ورنر زیمنس بود.
در سال ۱۸۶۰ شرکت زیمنس از سوی دولت بریتانیا برای نظارت و مهندسی ساختن و نصب کابل دریایی فالموث، بندری در جنوب غربی انگلستان و جبل الطارق برگزیده شد. پس از وقفهای در تابستان ۱۸۶۱ این کابل به طول ۱۳۵۰ مایل مالت را به تریپولی و تریپولی را به بن غازی و بن غازی را اسکندریه وصل کرد. موفقیت قابل توجه خط مالت-اسکندریه که نظارت فنی آن را زیمنسها بر عهده داشتند آنان را از موقعیتی شایسته برخوردار کرد. ورنر زیمنس آخرین تجربیات و یافتههای خود را در محافل و نشریات علمی منتشر میکرد و در نمایشگاهی که در لندن در سال ۱۸۶۲ تشکیل شد زیمنس و هالکسه مجموعهای فراوان از تجهیزات الکتریکی از انواع مختلف را به نمایش گذاشتند. این مجموعه توجه بسیاری را جلب کرد و شرکت با دریافت سه مدال مورد تشویق قرار گرفت.
زیمنس در سال ۱۸۶۳ قراردادی با دولت فرانسه جهت ارتباط این کشور با مستعمرهٔ خود، الجزایر، بست که با طول ۱۴۰ مایل، ساحل الجزایر را به اسپانیا وصل میکرد و از آنجا با خط زمینی موجود با فرانسه مرتبط میشد.
این قرارداد یک فاجعه برای شرکت بود. کابل پاره شد و از بین رفت و کشتی حامل کابل صدمه دید. شعبهٔ لندن شرکت، مسئولیت آن را متحمل شد؛ در حالی که بهای خسارت آن به قیمت نصف سرمایهٔ شرکت تمام شد. این سرمایهگذاری اولیه به شکست انجامید و اگر ملاحظات تجاری به تنهایی تعیینکنندهٔ نتیجه بود، زیمنس بعد از ۱۸۶۴ میبایست بازار بریتانیا را ترک میکرد. اما تعهد شخصی ورنر به سرمایهداری خانواده و بنیان آنچه او «یک شرکت فراگیر زیمنس» مینامید مانع از چنین رخدادی شد. این شرکت فراگیر به واقع یک اتحادیهٔ خانوادگی بود که همه اعضای خانواده زیمنس را در سراسر اروپا به هم مرتبط میکرد. این در حالی بود که هالسکه، تنها شریکی که عضو خانوادهٔ زیمنس نبود، اصرار بر جدایی کامل شعبهٔ انگلیسی شرکت داشت که بازسازی، تجدید سرمایهگذاری و تجدید نام آن، به نام برادران زیمنس یا یک شراکت خانوادگی انجام گشته بود.
در بیوگرافی هالسکه نیز آمده است که توسعهٔ شرکت و بویژه ورود آن به ساخت و نصب کابل دریایی موجب نگرانی وی شد و او دوستانه شرکت را در سال ۱۸۶۷ ترک کرد. به نظر میرسد که انجام طرح ناموفق کابل دریایی الجزایر، منجر به نگرانی و سپس کنارهگیری هالسکه از شرکت شد. این طرح اولین تجربهٔ ساخت و نصب یک کابل دریایی طولانی و بزرگ بود و هزینهٔ سنگینی را بر شرکت تحمیل نمود.
علاوه بر نظارت فنی، مشارکت در توسعهٔ شبکهٔ ارتباطی مدیترانه، در دهههای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰، زیمنس طرح بزرگ نصب کابل آتلانتیک را در سال ۱۸۷۴ که خطی مستقیم بین انگلستان و ایرلند و ایالات متحده بود اجرا کرد. بعد از شکست طرح نصب نخستین کابل اقیانوس اطلس در سال ۱۸۵۸، ویلیام زیمنس یکی از اعضای متخصص کمیسیونی بود که پارلمان انگلستان برای بررسی فنی موضوع تعیین کرده بود. اگرچه نقش زیمنس در موضوع اولین کابل اقیانوس اطلس از اهمیت چندانی برخوردار نبود اما مطالعهٔ وی بر روی آن ثمربخش شد، زمانی که وی قادر بود که دانش خود را به نحوی مطلوب در نصب کابل دیگری توسط شرکتش در اقیانوس اطلس به کار گیرد. این کابل که شرکت زیمنس آن را در سال ۱۸۷۴ ساخت و در ۱۸۷۵ به کار انداخت، خطی مستقیم بین انگلستان و ایرلند و ایالات متحدهٔ امریکا بود و ۳۰۶۰ مایل دریایی طول داشت؛ در حالی که همهٔ کابلهای قبلی در کانادا خاتمه مییافت.
خط تلگراف هند و اروپا
از اقدامات بسیار بزرگ زیمنس ایجاد خطی زمینی بین اروپا و آسیا از مسیر دریای شمال، پروس، شرق اروپا، جنوب روسیه و ایران بود که از سال ۱۸۷۰ تا سال ۱۹۳۱ به جز سالهایی از جنگ جهانی اول، نقشی بسیار مهم در تبادل اطلاعات داشت و از جمله شاهراههای ارتباطی شرق و غرب شد. این خط که لندن را به هند و شرق دور متصل میکرد، از سرعت و دقت لازم نیز برخوردار بود.
وقتی اولین تلاشها در سال ۱۸۵۹ برای خط تلگرافی از اروپا به هند با نصب یک کابل دریایی بین مصر و هند از مسیر دریای سرخ و اقیانوس هند به کراچی به شکست انجامید، کابل دریایی از مسیر خلیج فارس در دستور کار قرار گرفت و طرح اولیهٔ آن با مشورت برادران زیمنس، ورنر و ویلیام در اکتبر ۱۸۶۲ طی گزارشی مشترک ارائه گردید. با نصب کابل در سال ۱۸۶۴، ارتباط تلگرافی در خلیج فارس با کراچی، فاو، بوشهر، بغداد، استانبول، جایی که متصل به سیستم اروپایی بود، امکانپذیر گردید. علاوه بر ارتباط از مسیر عثمانی، حکومت هند، خط بوشهر را تا تهران ادامه داد.
در پایان سال ۱۸۶۴ بر اساس قرارداد ۳۱ آگوست ۱۸۶۴ ایران و روسیه، خط تلگراف روسیه را به سیستم اروپایی وصل کرد برادران زیمنس که معدن مسی را جنوب روسیه را به سیستم اروپایی وصل کرد برادران زیمنس که معدن مسی را نیز در قفقاز در اختیار داشتند، شریک بودند؛ اما این خط فاقد کارآیی بود. هزینهها زیاد و مدت ارسال پیامها در مواردی، چندین هفته به طول میانجامید و از کیفیت و کارآیی لازم برخوردار نبود. از این روی تلاش برای بهبود آن ضروری به نظر میرسید.
به همین دلیل بود که در سال ۱۸۶۶، مجلس عوام انگلستان کمیتهٔ ویژهای را مأمور بررسی خطوط تگلرافی بین بریتانیا و هند نمود. کمیته چنین اعلام کرد که مسیرهای ارتباطی عثمانی و روسیه در وضعیت بدی قرار دارند.
این شرایط منجر به ارائهٔ پیشنهاد ایجاد خط جدیدی از سوی شرکت زیمنس شد. از نظر ورنر زیمنس عدم کارایی لازم و تأخیر در ارسال پیامها از طریق مسیرهای عثمانی و ایران به اروپا، ایجاد خطی جدید از مسیر پروس، روسیه و ایران با مدیریتی واحد را میان انگلستان و هند ضروری مینمود. وی به دقت دربارهٔ عملی بودن طرح با برادرانش ویلیام و چارلز مشورت کرد و برای ساختن این خط از حمایت دولت انگلیس و پروس مطلع گردید.
در ۷ فوریه سال ۱۸۶۷ شرکت زیمنس نامهای به ادارهٔ تلگراف هند و اروپا در لندن نوشت و تأسیس دو خط را از لندن به تهران از دولت بریتانیا درخواست کرد. وی در این نامه مزایای این خطوط را چنین یادآور شد: ایجاد ارتباط تلگرافی مطلوب بین لندن و تهران، افزایش تعداد پیامها، مزایای دیپلماتیک، قابل استفاده بودن برای عموم، افزایش کارآیی تلگراف ایران، ایجاد خطوطی بیشتر با سرعت و کارایی بهتر و کاهش تعرفه ارسال پیام بین تهران-هند.
از سال ۱۸۶۵ تا سه سال بعد که مذاکرات آنان به نتیجه رسید برادران زیمنس نقشی مهم در گرفتن امتیازات و راهاندازی خط داشتند. در سفرهای ویلیام زیمنس به برلین، در ملاقاتهای زیمنسها با نمایندهٔ دولتها در پاریس، در کنفرانسهایی که در لندن برگزار میشد، برادران زیمنس جزئیات طرح، شرایط قراردادها و روش اجرای کار را مورد بررسی قرار میدادند.
در سالهای ۱۸۶۷ و ۱۸۶۸ زیمنسها موفق به اخذ امتیاز از دولت پروس و روسیه و ایران شدند. در ۲۶ آگوست ۱۸۶۷، حکومت پروس امتیازی بیست و پنج ساله به زیمنس داد. خط تلگرافی پس از مسیر زمینی و دریایی از لندن به سواحل دریایی پروس امتداد مییافت، در قلمرو پروس، شرکت دو سیم برای ارتباطات خاص هند و اروپا در نظر گرفت.
پس از امتیاز حکومت پروس، حکومت روسیه امتیازی ویژه به شرکت زیمنس و هالسکه در اول سپتامبر ۱۸۶۷ برای ایجاد و راهاندازی خطی مستقیم از لندن به هند از مسیر مرزهای روسیه داد. دورهٔ قرارداد بیست و پنج ساله بود.
امتیاز ویژهٔ بعدی در ۱۱ ژانویه ۱۸۶۸ از سوی دولت ایران به شرکت زیمنس و هالسکه به منظور ایجاد یک خط تلگرافی از جلفا در مرز روسیه، به تهران داده شد. این خط به طور ویژه برای تبادل پیامها بین هند و اروپا در نظر گرفته شد. کمپانی مسئولیت ساختن خط را برای مدت دو سال به عهده گرفت. مدت قرارداد بیست و پنج ساله بود.
مذاکرات قرارداد این خط با دولت ایران را، والتر زیمنس بر عهده داشت.
برادران زیمنس پس از اخذ امتیازات اجازهٔ انتقال امتیازات را به یک کمپانی خارجی دریافت کردند؛ با این شرط که ساختن و نگهداری همهٔ خطهای شرکت به نام کمپانی تلگراف هند و اروپا نامیده شود.
خبر تشکیل این شرکت در روزنامهٔ تایمز در ۱۶ آوریل ۱۸۶۸ منعکس گردید. در خبر تایمز سرمایهٔ شرکت۴۵۰ هزار پوند اعلام شد و اینکه امتیاز ایجاد خطی از سوی دولتهای پروس، روسیه و ایران به برادران زیمنس داده شده است. از آن پس شرکت تبدیل به یک شرکت سهامی بین المللی گردید که یک پنجم سهام آن متعلق به زیمنس بود.
شرکت زیمنس در سالهای ۱۸۶۸-۱۸۶۷ با اخذ امتیازاتی از دولتهای پروس، روسیه و ایران شروع به ساختن خطوط تلگرافی از اروپا و قفقاز، جلفا و تهران نمود، جایی که آن خطوط به خط تلگراف هند و اروپا و از آنجا به کابلهای خلیج فارس در بوشهر متصل میگردید. این کار در ژانویه ۱۸۷۰ خاتمه یافت. مسیر این خط از لندن به ایران عبارت بود از لندن-دریای شمال، امدن، برلین، ورشو، اودسا، کریمه، کابل دریای سیاه، تفلیس، تهران، و از آنجا به اصفهان، شیراز، بوشهر و از بوشهر با کابل دریایی به کراچی میرفت.
حکومت پروس با ایجاد دو خط با مدیریت جداگانه در محدودهٔ قلمرو آن کشور موافقت کرد. از این روی تمام ارتباطات از انگلستان در مسیر این خط، در دست کمپانی باقی ماند. در مسیر راه، سه کابل دریایی وجود داشت: کابل دانوب، کابل تنگه کرچ{P2P}در جنوب اوکراین به کریمه و کابلی که از شرق کریمه از طریق دریای سیاه به شمال غربی قفقاز میرسید. در جریان نصب کابل، ویلیام زیمنس و همسرش و نیز برادرش کارل و فرزندش حضور داشتند.
بعد از نصب کابل دریای سیاه، بخش قفقاز و جلفا باقی میماند. در آنجا قبل از تکمیل خط تلگراف هند و اروپا، ساختن چندین خط تلگراف در قفقاز از سوی حکومت روسیه به شعبه سن پترزبورگ زیمنس واگذار شده بود و به همین دلیل بود که شرکت یک شعبه در تفلیس داشت که مدیریت آن بر عهدهٔ والتر زیمنس، بود.
والتر، هفتمین برادر ورنر زیمنس-کنسول پروس در تفلیس-مدیریت معدن مس بزرگی را در قفقاز که متعلق به برادرانش ورنر و کارل بود به عهده داشت. وی در تفلیس در سال ۱۸۶۳ کارگاهی موقتی برای تولید تجهیزات تلگرافی تأسیس کرد و در ساختن بخش قفقاز خط تلگراف هند و اروپا شرکت داشت. پس از مرگ وی در سال ۱۸۶۸، برادرش اوتو جایگزین وی گردید.
ساختن خط به طریق زیر از سوی شرکتهای زیمنس انجام شد: مدیریت ساختن خط زمینی بر عهدهٔ شعبههای برلین و سنپترزبورگ بود؛ در حالی نصب کابل دریای سیاه را شعبهٔ لندن انجام داد. نیز تدارک مواد و طراحی و ساخت تجهیزات لازم از طرف شعبهٔ لندن و زیمنس برلین انجام پذیرفت. خط تا پایان سال ۱۸۶۹ تکمیل شد.
پس از تکمیل این خط، در اول ژانویهٔ ۱۸۷۰ ارتباطات تلگرافی میان لندن و هند از کیفیت و سرعت چشمگیری برخوردار گردید. نه تنها بر سرعت ارسال پیام افزوده شد، بلکه بر دقت آن نیز اضافه گردید. بعدا جهت انتقال پیامها، ورنر زیمنس دستگاهی ساخت که پیامها را بدون دخالت ایستگاههای بین راه و کاملا با ابزارهای مکانیکی منتقل میکرد؛ به نحوی که ارتباطات بین لندن و کلکته در طول خطی در حدود ۷۰۰۰ مایل همچون ارتباط بین دو ایستگاه تلگرافی همسایه بود.
روزنامهٔ قفقاز در ۱۸ ژانویه ۱۸۷۰ پس از راهاندازی خط، از اهمیت بسیار و مزایای آن نوشت و آن را «طولانیترین خط تلگراف برای توسعهٔ سیستم تلگرافی جهان» توصیف کرد. از طریق این خط، چنانکه این روزنامه نوشت، مبادلهٔ پیام از قفقاز با هند، الجزایر، آمریکا، جنوب آفریقا، دانمارک، مصر، اسپانیا، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، ایران، پرتغال، رومانی، صربستان، ترکیه، تونس، فرانسه، سوئد، سوئیس، امکانپذیر بود و در چند سال بعد ارتباط با کلکته، سیدنی و توکیو نیز میسر شد. این خط از چنان موقعیتی برخوردار گردید که در سال ۱۸۸۰،۶۳ درصد تلگرافها از روسیه به سراسر نقاط جهان از طریق تلگراف هند و اروپا شد.
تا نیمهٔ قرن نوزدهم، انقلاب صنعتی، بخشهایی از جهان را دستخوش دگرگونی ساخت. تولید سریع کالاهای ارزان در کشورهای صنعتی، افزایش جمعیت، توسعهٔ شهرها، رشد تجارت، عملیات نظامی، بسط روابط خارجی، تحرکات جمعیتی و مهاجرتها، افزایش تخصصها، رشد طبقهٔ متخصص، توسعهٔ شبکههای راهآهن، دولتها و جوامع را بیش از پیش از پیش نیازمند به دسترسی به اطلاعات کرد. اهمیت تجاری، دیپلماتیک و نظامی تلگراف موجب شد که شرایط لازم برای سرمایهگذاری دولتها و شرکتها در این اختراع مهم قرن نوزدهم فراهم آید.
در پروس، کشوری که از نظام کارآمد اداری، نسبت به سایر کشورهای اروپایی برخوردار بود، شرکت زیمنس و هالسکه، با بهرهگیری از الگوهای این نظام و متخصصان بخش خدمات کشوری تأسیس شد. ورنر زیمنس بنیانگذار این شرکت که خود مخترعی برجسته در صنعت الکتریک بود و از تربیت نظامی نیز برخوردار بود، شرکت برادران زیمنس را که به یک اتحادیهٔ خانوادگی در اروپا میماند توسعه داد. وی در عین حال که علم و فنآوری را در خدمت اهداف اقتصادی قرار داد و عضو شورای شرکت بازرگانان برلین نیز شد، در محافل علمی چهرهای شناخته شده بود. او و برادرش ویلیام زیمنس با داشتن چنین پایگاهی در جامعهٔ شناخته شده بود. او و برادرش ویلیام زیمنس با داشتن چنین پایگاهی در جامعهٔ علمی، که خود بخشی از ساختار اجتماعی و نظام ارزشی علم و فنآوری بود، قادر بودند نتایج تحقیقات علمی را در توسعهٔ فنآوری اطلاعات به کار گیرند.
ورنر زیمنس بر این باور بود که «اندیشهها به خودی خود دارای ارزش اندکی هستند، ارزش یک اختراع در کاربرد عملی آن است».
در بازار پروس، روسیه و بریتانیا بود که شرایط لازم برای اعمال مدیریت کارا، و بهرهگیری از پیوندهای خانوادگی و کاربرد عملی نوآوریها و اجرای طرحهای بزرگ برادران زیمنس فراهم شد.
زیمنس در پروس و روسیه در حالی که خطوط راهآهن این کشورها در حال توسعه داد، شبکههای وسیعی از تلگراف ایجاد کرد که دارای اهمیت اقتصادی نظامی و سیاسی بود و به پیشرفت فنآوری تلگراف زمینی منجر شد. پس از آن بازار پررونق بریتانیا، مطلوب زیمنسها بود. در لندن آنها با حضور پررنگ خود در بازار جهانی نه تنها بخش قابل توجهی از نیازهای امپراطوری بریتانیا را مرتفع ساختند، بلکه با نوآوریها در تکوین صنعت کابل دریایی که در توسعه شبکههای ارتباطی در جهان اهمیت زیادی داشت، از نقشی مهم برخوردار شدند. این پیشرفتها منجر به شکلگیری مراحل نخستین جهانی شدن امروزی شد. فنآوری اطلاعات که زیمنسها نیز در تکوین آن نقشآفرینی کردند، در ردیف توان نظامی و تولید صنعتی، از اهمیت استراتژیک بسیاری برخوردار گردید و در عرصهٔ رقابتهای بین المللی و نظام توازن قوا تعیینکننده شد.
منبع: یکپزشک