سال 1434 بود . مرد اسپانیولی با تعجب به منظره مقابلش نگاه میکرد . او برای تماشای نحوه مجهز کردن ناوهای جنگی به ونیز ایتالیا آمده بود و میخواست ببیند که کارگران ایتالیا چگونه ناوهای خود را تجهیز میکنند . او با چشمان خود مشاهده میکرد که چگونه ونیزی ها در کمتر از یک ساعت ناوهای خود را یکی پس از دیگری تجهیز میکردند اما دقیقا نمیدانست آنها چگونه این کار را انجام میدهند . این موضوع را در مقاله تقسیم کار و مزیت نسبی با یکدیگر بررسی خواهیم کرد .
سالها قبل در اسپانیا , کشتی ها مجبور به لنگرانداختن در لنگرگاه بودند تا کارگران بتوانند بارهای جنگی را به داخل کشتی حمل نمایند . در ونیز برعکس وقتی که کشتی از کنار کانال میگذشت , فروشندگان سلاح های جنگی , کالاهای خود را بر روی عرشه آن میگذاشتند (همانطور که میدانیم شهر ونیز بر روی آب قرار دارد) . یک توریست اسپانیایی این وقایع را در ذهن خود ثبت کرد . او احتمالا نمیدانست که شاهد یکی از بزرگترین خلاقیتهایی بود که بعدها سرلوحه نظریه پردازان مختلف و باعث به وجود آمدن تئوریهای تقسیم کار بود و یکی از اولین خطوط تولید در جهان را مشاهده میکرد .
نظریه به همین سادگی است : اگر کار را در حیطه تخصصی هر فرد تقسیم کنیم , قادر به تولید بهتر و بیشتر و اقتصاد زمان خواهیم بود . تقسیم کار , هزاران سال است که قدمت دارد و اولین بار در مصر و در کارگاه های اطراف شهر در زمان آدام اسمیت اتفاق افتاد اما تکامل آن در زمان هنری فورد (موسس کمپانی خودرو سازی فورد) هنگام تولید خودروی مدل T تا قرن بیستم اتفاق افتاد .
تاثیرات تقسیم کار در وقوع اولین انقلاب صنعتی غیر قابل انکار است . تقسیم کار , تمامی کشورهای جهان را در گسترش و ارتقاء تولیداتشان و تقسیم کار در مقاس بزرگتر , توانا ساخت و امروز در اغلب کارخانه ها و کمپانی های بزرگ و موفق , اساس کار بر حسب تئوری تقسیم کار استوار است .
یک مداد ساده را در نظر بگیرید . تولید این مداد مراحل مختلف و پیچیده ای را شامل خرد کردن چوب , استخراج و شکل دادن گرافیت , مارک زدن بر روی آن و مراحل دیگری میشود . دستان بیشماری برای تولید یک مداد در کار است همانطور که لئونارد رئاد (بنیانگذار بنیان اقتصادی آموزش و پرورش ) در مطلبی تاثیر گذار با عنوان مداد , در سال 1958 خود را جای یک مداد گذاشته و از زبان یک مداد میگوید : هنوز هیچ کسی در کره زمین دقیقا نمیداند که من چگونه ساخته میشوم . به نظر جالب به نظر میرسد مخصوصا زمانی که میفهمیم میلیونها مداد در روز در سراسر دنیا تولید میشوند .
تقسیم کار در مقیاس بزرگ
آیا تقسیم کار چه در مقیاس بزرگ و چه در مقیاس کوچک , سودمند است ؟ به عنوان مثال : یک منطقه برای کشت گندم بسیار مناسب است . هم دارای خاک حاصلخیز است و هم از بارش باران خوبی برخوردار است اما ساکنانش به دلیل نداشتن تجهیزات کافی , قسمتی از زمینها را بی حاصل رها کردند . ساکنان در همسایگی این منطقه , در ساختن داس و ادوات کشاورزی و کار کردن با آنها ماهر هستند ولی زمینهایشان مرغوبیت زمینهای همسایه را ندارد . تقسیم کار در اینجاست که نیروی خود را به هر دو طرف گوشتزد میکند و میگوید : هر کدام از مناطق باید در زمینه تخصص خودشان مهارت کسب کنند و تولید داشته باشند . زمینداران بی تجهیزات , زمینشان را در اختیار متخصصین بی زمین گذاشته , تئوری تقسیم کار را پیاده کرده و تولید خوب و با کیفیت و سریع را رقم زده و هر دو طرف از سود آن بهره میبرند .
نظریه مشهور آدام اسمیت در ثروت ملل زمانی به کار گرفته شد که یک کارخانه سنجاق سازی در قرن هجدهم در انگلستان , سنجاق ها را به وسیله دست تولید میکرد . در حالت عادی , هر نفر روزانه قادر به تولید یک سنجاق است اما در کارخانه سنجاق سازی , کار بین تخصص های زیادی تقسیم میشود . یک نفر سیم را بیرون میکشد دیگری آن را صاف میکند دیگری کوتاه کرده و چهارمی تیز و پنجمی و ششمی , سر آن را گرد میکنند و در نهایت آن گروه موفق به تولید روزانه ده ها و صدها پک سنجاق میشوند . مارشال مک لوهان (نظریه پرداز کانادایی) در این رابطه میگوید : زمانی که همه افراد , وارد یک مرحله کاری میشوند , کار واقعی صورت نگرفته است کار واقعی زمانی صورت میگیرد که تقسیم کار انجام شده باشد .
با توجه به نظریه اسمیت , کارخانه یا کارگاه یا هر کاری که از 10 نفر تشکیل شده باشد روزانه با تقسیم کار میتواند 48 برابر بیشتر تولید کند که 400 هزار برابر یک نفر , افزایش تولید و دقت و سرعت را به همراه خواهد داشت.
این یک نمونه اولیه است در کارخانه ای که در قرن گذشته توسط هنری فورد ساخته شد . یک خط تولید متحرک ایجاد شد به طوری که ماشینی که در حال تولید است از مقابل تیم های متخصص عبور میکند همانطور که در تصویر روبرو نیز دیده میشود و هر تیم , یک قطعه به ماشین اضافه میکند (این روش امروزه در تمامی کارخانه ها استفاده میشود) و فورد توانست با این تئوری بر تمامی رقبای خود غلبه کرده و نام اتوموبیل های فورد را نیز در جهان جاودانه نماید . زیرا این ایده به تولید سرعت بخشید و فورد توانست ماشین های خود را با استفاده از ایده سود کم فروش زیاد , با قیمت ارزانتری بفروشد و سالها رکورد دار فروش خودرو باشد .
تکیه بر نقاط قوت افراد
تقسیم کار به اینجا ختم و در اینجا متوقف نمیشود . شرکتی را تصور کنید که رئیس آن در در همه زمینه های مدیریت , حسابداری , فروش و حتی نظافت , حرفه ای تر از کارکنانش است . به این ترتیب او میداند که میتواند تمامی کارهای مدیریتی و خدماتی شرکت خود را از دیگر کارکنانش بهتر یا هم سطح آنها در حد مطلوبی انجام دهد . کاری که اغلب اینگونه مدیران میکنند این است که به خود میبالند و میگویند من تمامی کارهای شرکت یا موسسه خود را خودم انجام داده و نیاز به استفاده از تخصص دیگران ندارم . این میتواند یک تئوری باشد و یک توانایی اما آیا بازدهی نیز به همان میزان قابل افتخار است ؟ اغلب این مدیران تمرکز خود را بر انجام امور موسسه خود به تنهایی صرف میکنند و در جاهایی میبینند که همکاران آنها (سایر مدیران) که همان تواناییها را دارند , بهتر و آزادانه تر زندگی کرده و هر روزه با سرعت بیشتری نسبت به آنها پیشرفت مینمایند و اغلب از خود میپرسند علت چیت ؟ سوالی که همان توریست اسپانیایی (در ابتدای مقاله) موقع دیدن بارگیری کشتی ها در ونیز از خود پرسید . پاسخش روشن است . شناختن توانایی دیگر کارکنان و همکاران و دوستان و تقسیم کار در بین آنها
اسمیت یک قدم فراتر رفته و پیشنهاد میکند کارها نه فقط به صورت وظایف تخصصی تقسیم شود , بلکه بهتر است بین نمایندگی ها در شهرها و کشورهای مختلف نیز گسترده باشد . در اینجا اسمیت از تقسیم کار به عنوان عاملی جهت اتحاد و ارتباط مداوم بین مدیران و سایر اعضای موسسه یاد میکند .
ریسک های تقسیم کار
تقسیم کار بدون ریسک نیست و خطراتی در پی دارد که در ادامه آن را فرهست مینمایم :
1 . زمانی که همکاران در یک زمینه تخصص دارند یا تخصص کسب مینمایند , پس از مدتی پیدا کردن شغلی که مناسبشان باشد ممکن است برای مدیر , به یک چالش تبدیل شود مانند کارگرانی که بدون تخصص در یک کارخانه به عنوان کارگر کار میکردند و بعد از گذراندن دوره های عالی فنی و دانشگاهی به عنوان متخصص به کارخانه بازگشته اند . اکنون نمیتوان از آنها به عنوان کارگر استفاده کرد . در کشورهایی با نظام سرمایه داری , از آنجا که اولویت , حفظ سرمایه و سرمایه همان پول است , در سالهای اخیر شاهد بودیم که اغلب افرادی که این وضعیت را داشتند اخراج شدند
2 . ممکن است یک موسسه کاملا وابسته به یک فرد یا گروه کوچکی از متخصصین شود و این گروه ها که کار بین آنها تقسیم شده , با ائتلاف های مختلفی از اختیارات خود سواستفاده نمایند و کارها به درستی انجام نگیرد
3 . زمانی که مدیری قصد تقسیم کار بین سایرین را دارد و قصد دارد کارکنان خود را با هزینه سازمان , به فراگیری دوره های تخصصی اعزام نماید که کار را به آنان واگذار کند , باید بداند که اجبار کردن هر فردی به کسب تخصص در یک حرفه خطرناک است و باعث تضعیف روحیه و ترس از تضعیف جایگاه در سازمان خواهد شد که اسمیت آن را نقص روانی در کارگران مینامد که مغز کارگر رو مشغول میسازد اغلب کارگران در این مواقع احساس میکنند که اعزام آنها حیله ای است از جانب سازمان برای دور کردن آنها از محیط کار و در نهایت اخراج آنها . کارل مارکس این نظر اسمیت را بسیار درست میداند و بارها و بارها در گفته های خود به آن استناد میکند . در واقع این نظریه اسمیت , یکی از پایه های مانیفست (بیانیه) کمونیست مارکس به شمار میرود که پیش میکند کارگران به هر حال در مقابل شرایط سختی که کارخانه داران و مدیران بر آنها اعمال میکنند , برخاسته و دست به شورش و اعتصاب میزنند . به هر حال بیگانگی که در اثر تقسیم کار ممکن است ایجاد شود باید در مقابل سود عظیم آن , از طرف اجرا کنندگان تئوری تقسیم کار مورد تجزیه و تحلیل واقع شود . با نگاهی کوتاه نیز میتوان دید که نظریه تقسیم کار از گذشته تا امروز سبب رشد و توسعه اقتصاد مدرن میشود که مهمترین قسمت از منطق اقتصاد را شامل میشود .
برگرفته: پارک دانش
Hits: 0