good-time-management-techniquesداشتن برنامه و به اصلاح؛ مدیریت زمان در زندگی همانقدر که مفید و کارآمد است؛ سخت هم هست. زمانبندی برای انجام کارها؛ نوعی تغییر اساسی در سبک زندگی آدم ها محسوب می شود و همیشه هر تغییری؛ شروع سختی نیز خواهد داشت. از همین رو خیلی ها را در اطراف خودم دیده ام که با وجود اینکه به اهمیت و فوائد برنامه ریزی و مدیریت زمان پی برده اند و اتفاقا برنامه ریزی درست و اصولی ای نیز داشتند؛ نتوانستند به آن متعهد باشند و بعد از مدت کوتاهی به روال سابق زندگی خود برگشتند و باز همان آش و همان کاسه! این شد که خواستم یک راهنمایی ابتدایی برای کسانیکه تازه تصمیم به هدفمند کردن زندگیشان گرفتند بنویسم تا هم از اینکار دلزده و مایوس نشوند و هم بتوانند بیشترین بهره وری را داشته باشند.

۱- منطقی باشید

با برنامه ریزی زمان؛ قرار نیست توانمندیهایتان را افزایش دهید و به یک ماشین خستگی ناپذیر تبدیل شوید! در واقع تنها تفاوتی که در زندگیتان ایجاد خواهد شد؛ حرکت اصولی به سمت رسیدن به اهداف و حذف زمانهای مرده است. پس اگر قبل از برنامه ریزی روزی ۳ ساعت کار مفید انجام میداد؛ یکباره این زمان را به ده ساعت افزایش ندهید. برای شروع؛ اگر همین ۳ ساعت کاری که به آن عادت دارید را هدفمند کنید؛ قدم بزرگی را برداشته اید. اگر زمان کار راه یکباره و به اندازه قابل توجهی افزایش دهید؛ همان روزهای اول ناگزیر خسته خواهید شد و احساس زندگی ماشینی به شما دست خواهد داد. پس آهسته و پیوسته قدم بردارید.

۲- از تفریحتات کم نکنید؛ مدیریتش کنید

اگر عادت داشتید روزی ۲ ساعت فیس بوک و توییتر بازی کنید یا با دوستانتان به گردش بروید؛ حذف آنها در قدم اول ثمری جز مایوس شدن برایتان ندارد. به جای حذف یکباره کارهای بی ثمری که به آنها عادت کردید و گاها دوستشان دارید؛ آنها را مدیریت کنید. مثلا ساعتی مشخص را برای فعالیت در شبکه های اجتماعی در نظر بگیرد و خودتان را متعهد کنید که خارج از آن ساعت؛ به سراغشان نروید. اینکار هم انگیزه شما را افزایش میدهد؛ هم باعث می شود فکر نکنید همه چیزهای قشنگ زندگیتان را فدای رسیدن به اهدافتان کردید! مطمئن باشید بعد از مدت کوتاهی؛ ناخواسته بسیاری از کارهای زاید زندگیتان بدون خواست شما حدف خواهد شد.

۳- فقط برای فردا برنامه ریزی کنید

از اصلی ترین اقدامات اولیه برنامه ریزی؛ طراحی برنامه کلان؛ ماهانه و هفتگیست. ولی من اینکار را برای شروع مناسب نمی دانم. بهتر است در ابتدا فقط برای فردا تصمیم گیری کنید. چون یقینا تجربه کافی ندارید و نسبت به اتفاقات غیر مترقبه ای که دچارشان خواهید شد؛ نگاه درستی ندارید. اگر در یک برنامه هفتگی؛ به نصف وظایفی که خودتان تعیین کردید نرسید؛ عملا برنامه ماهیانیتان هم دستخوش تغییر و گاها فراموشی خواهد شد. ولی برنامه ای که فقط برای فردایتان باشد؛ حتی به فرض عملی نشدن هیچکدام از وظایف؛ اعتقاد شما به برنامه ریزی را خیلی دچار مشکل نمی کنید. هر وقت که احساس کردید به خوبی از پس وظایف روزانیتان بر می آیید و مرد عمل شده اید؛ آنوقت برای برنامه ریزی های بلند مدت تر (هفتگی؛ ماهانه؛ سالانه) اقدام کنید.

۴- همیشه؛ همه چیز خوب پیش نمی رود!

تقریبا غیر ممکن است که برایتان اتفاق از قبل پیش بینی نشده نیافتد. عوامل ریز و درشت زیادی وجود دارند که سعی می کنند ما را انجام کارهای روزانیمان باز بدارند. این اتفاقات؛ برای همه وجود دارد و هیچ کس نمی تواند مدعی انجام دقیق و بدون نقص همه برنامه هایش شود. به نظر و تجربه من؛ مهم عمل کردن بدون کم و کاست به برنامه ها نیست؛ مهم این است که به اصل برنامه پایبند باشیم و آنرا مهم بدانیم. حتی اگر یکروز کامل نتوانستیم کارها را خوب انجام دهید؛ به فردا فکر کنیم و فکر کنیم که می شود کارهای دیروز را هم لابلای برنامه های امروز گنجاند. هیچوقت از بدبیاری های روزانه به عنوان توجیه برای انجام ندادن کارهای مانده استفاده نکنید؛ چون کسی جز خود شما متضرر نخواهد بود! سعی کنید از هر اتفاق بد؛ یک تجربه کسب کنید و مواظب باشید دوباره برایتان تکرار نشود. در واقع سعی کنید کانالی که اتفاقات تعریف نشده از آن طریق وارد زندگیتان می شود را پیدا کنید و آنرا مسدود کنید!

 

 برگرفته

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *