بیشتر کارکنان اصلا نمیدانند که چطور باید با رئیسشان حرف بزنند. کارکنان در دو گروه کلی جای میگیرند. برخی از بیان حرفشان در مقابل مافوق هراس دارند و عقب میکشند، که این کار آنها را کموبیش به یک شخص ترسو و بیعرضه تبدیل میکند. دستهی دوم با رفتاری بیش از اندازه مخالفتجویانه یا ستیزهگرانه خودشان را به دردسر میاندازند. در اینجا میخواهم، به عنوان راهکاری برای داشتن رفتاری متعادل در مقابل رؤسا، به ۷ چیزی که هیچوقت نباید به رئیستان بگویید اشاره کنم. اگر بهدقت به آنچه میگویم توجه کنید، یاد میگیرید که چطور روابط کاری موفقی با رئیستان برقرار کنید، پیشرفت کنید و در عین حال به دردسر هم نیفتید.
۱. آن کار را چطور انجام بدهم؟
وقتی رئیستان از شما میخواهد کاری انجام بدهید، به محض اینکه فهمیدید از چه صحبت میکند، وظیفهی شما این است که بگویید: «حتما، مشکلی نیست. میتوانید روی من حساب کنید.» سپس محل را ترک کنید و راه انجام آن کار را پیدا کنید، و حتما انجامش بدهید. در این روش بدون اینکه چیزی از ارزشهای شما کاسته شود و مشکلساز شوید، مسئولیت بیشتری میپذیرید که خیلی هم خوب است.
۲. وقتش را ندارم
اجازه بدهید رازی را با شما در میان بگذارم. هیچ کسی هرگز وقتش را نداشته است. دائما از همهی ما کار بیشتر با پول کمتر میخواهند، این شامل رئیس شما و رئیس رئیس شما هم میشود. این جزئی از کار است. کافی است بفهمید کاری که از شما خواستهاند چه اهمیتی دارد و اولویتبندی کنید. اگر بهعهده گرفتن آن کار به معنای این است که مسئولیت کار دیگری باید از دوش شما برداشته شود، بگذارید چنین شود و این را به رئیستان هم بگویید.
۳. نه
به رئیستان «نه» نگویید، مگر در مواردی که غیرقانونی یا غیراخلاقی است. حتی یک موقعیت به ذهنم نمیرسد که در آن نه گفتن به رئیستان ایدهی هوشمندانهای باشد. میتوانید سؤال بپرسید، عقب بکشید یا مذاکره کنید اما نه نگویید مگر در صورتی که رزومهای قوی دارید و نیازی هم به این شغل ندارید. با این کار فقط دنبال دردسر میگردید. هوس بیان خلاقانهی «نه» با عباراتی مثل «فکر نکنم که…» هم به سرتان نزند.
۴. این کار پیشکش خودت باشد
شاید رئیس شما پستترین آدم روی زمین باشد. شاید او ظالم و سوءاستفادهگر است و پرخاشگریهای دوران کودکیاش را روی کارکنانی خالی میکند که آنها را بردگان خود میداند. مهم نیست او چه آدمی است و چه میکند. زمانی که تصمیم به ترک شغلتان گرفتید، این کار را حرفهای انجام بدهید. پلهای پشت سرتان را خراب نکنید؛ عواقب این کار متوجه خود شما خواهد بود.
۵. به واحد نیروی انسانی ارجاع میدهم
زمانی که مهندس جوانی بودم، از رئیسم سؤال کردم که چرا ارزیابی ضعیفی از من ارائه کرده است. پاسخم را داد اما من که قانع نشده بودم از او پرسیدم آیا برای او مشکلی نیست که با مافوقش صحبت کنم. او گفت نه و من این کار را کردم. مشکلی نیست اگر به سراغ بالادستی رئیستان بروید، به این شرط که این کار را بهنحو درست (صادقانه و محترمانه) و به دلایل صحیح انجام بدهید. اما اگر این کار نتیجه نداد رفتن به سراغ واحد نیروی انسانی سازمان کمکی به شما نخواهد کرد. اگر موضوع جدی است استعفا دهید. اگر غیرقانونی است، شکایت کنید. وگرنه، دست از گله و شکایت بردارید و واحد منابع انسانی را فراموش کنید.
۶. تقصیر من نبود، زیر سر فلانی است
اگر مسئول شمایید، مسئولانه رفتار کنید. اگر مسئولیت یا تقصیری بر گردن ندارید و توضیح دادن فایده دارد توضیح بدهید. اما هرگز انگشت اتهام را به سوی دیگری نشانه نروید. بله، میدانم که این دست رفتارها از برخی مدیران و سیاستمداران سر میزند. اما این افراد بیکفایتاند، غیرحرفهای هستند و هزاران سال دیگر هم آنها را استخدام نخواهم کرد. مانند این افراد نباشید.
۷. فلانی یک احمق است
فرقی ندارد دربارهی همکارتان باشد یا مشتری یا فروشنده یا هرکس دیگر، حتی برای ثانیهای این فکر به سرتان نزند که سفرهی دلتان را پیش رئیستان باز کنید یا با او علیه دیگری توطئهای بچینید، طوری که انگار او رفیق شماست. رئیس شما رفیقتان نیست. و با چنین رفتاری این خطر را به جان میخرید که بیحرمتی یا انتقادتان شامل حال کسی بشود که اهمیتش برای شرکت بیشتر از شخص شماست. علاوه بر این رئیستان را به فکر فرو خواهید برد که پشت سر او به دیگران چه میگویید و اعتماد او را بعد از این هرگز نخواهید داشت.
توجه کنید، رؤسا هم درست مانند من و شما آدمهای زمینی هستند. آنها درست مثل من و شما انساناند. اما در موقعیت منحصربهفردی قرار دارند، و به همین دلیل لازم است که ارتباط با آنها تابع برخی ملاحظات باشد. در حالت کلی، اگر این رابطه را حرفهای، مرتبط با کسبوکار و همراه با درجهای از احترام حفظ کنید متقابلا همینها را دریافت خواهید کرد. اگر مسئولیتی را پذیرفتید، در قبال آن پاسخگو باشید و کارتان را به اتمام برسانید، در این صورت پیشرفت خواهید کرد.
نوشته: سارا شهیدی | منبع: entrepreneur | برگرفته: چطور
Hits: 0