عنوان اصلی: 21 Lessons for the 21st Century
عنوان فارسی: بیست و یک درس برای قرن بیست و یکم
نویسنده: یووال نوح هراری
مترجم: نیک گرگین
مختصری در مورد کتاب «21 درس برای قرن 21»
کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ سومین کتاب یووال نوح هراری است که تمرکز آن روی زمان حال و جایی که در آن زندگی میکنیم است. دو کتاب اول نویسنده، یعنی کتاب انسان خردمند گذشته انسان را بررسی کرد و نشان داد که انسان چگونه به فرمانروای زمین تبدیل شده است. کتاب دوم نویسنده یعنی کتاب انسان خداگونه آینده را بررسی کرد و تلاش داشت مقصد نهایی هوش و وجدان بشر را به تصویر بکشد. اما این کتاب – کتاب سوم یووال نوح هراری – به مسائل حال حاضر بشر و آینده نزدیک میپردازد.
یووال درباره این کتاب و اینکه به چه موضوعاتی میپردازد در مقدمه چند سوال مهم مطرح میکند:
«اکنون چه چیزی در حال رویدادن است؟ بزرگترین چالشها و مهمترین انتخابهای امروز چیست؟ به چه چیزی باید توجه کنیم؟ چه چیزی باید به کودکانمان بیاموزیم؟»
بیل گیتس، که یکی از طرفداران و خوانندگان کتابهای یووال محسوب میشود، درباره کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ مینویسد:
«ذهن انسان همیشه نگران است و این لزوماً چیز بدی نیست. به هرحال اگر خرسی به سمت شما بیاید، نگرانی میتواند جانتان را نجات بدهد؛ هرچند این روزها، لزومی ندارد که اکثر ما نگران خرسها باشیم، چون زندگی مدرن دلایل زیادی برای نگرانی عرضه میکند: تروریسم، تغییرات اقلیمی، ظهور هوش مصنوعی، اخبار جعلی، تجاوز به حریم خصوصی و حتی کاهش آشکار همکاریهای جهانی.»
هراری در مقدمه کتاب چنین مینگارد:
«در جهانی مملو از اطلاعات بیربط، وضوح در بینش یک توانایی است. هر کسی در عالم نظر میتواند در بحث آیند بشریت شرکت کند، اما ارائه یک بینش واضح کار آسانی نیست. ما حتی غالباً متوجه نمیشویم که بحثی در جریان است، یا از تشخیص تحقیق سؤالات کلیدی باز میمانیم. میلیارها نفر از مردم استطاعت کار بررسی را ندارند، زیرا تحت فشار انواع اشتغالها و وظایف هستند: باید کار کنند، از خردسالان سرپرستی کنند، یا مراقب والدین سالخورده باشند. متأسفانه تاریخ هیچ ملاحظهای نسبت به اینها ندارد.
اگر آینده بشریت در غیبت این افراد رقم میخورد، زیرا اینها گرفتار مشغلههای زیادی برای تهیه خوراک و لباس برای کودکانشان هستند، نه آنها و نه فرزندانشان از پیامدها معاف نخواهند شد. این منصفانه نیست؛ اما چه کسی گفته که تاریخ منصفانه است؟
من یک مورخ هستم و نمیتوانم برای کسی خوراک و لباس فراهم کنم اما سعی میکنم در بینشها وضوحی به وجود آورم، و به این شکل در خلق فضایی روشن برای عرصه عمل جهانی مفید باشم. اگر این حتی به معدودی از افراد کمک کند تا در بحث سرنوشت انسان خردمند شرکت کنند، وظیفهام را انجام داده ام.
کتاب اول من، انسان خردمند، گذشته بشر را بررسی کرد و نشان داد که چطور یک میمون ناچیز بر سیاره زمین حاکم شد.
کتاب بعدی، انسان خداگونه، آینده بلندمدت زندگی را کاوید و تحول انسانها به خدایان و معضل سرنوشت نهایی هوش و هشیاری را مورد بحث قرار داد.
در این کتاب، در زمان و مکان کنونی تعمق میکنم و معضلات جاری و آینده نزدیک جوامع انسانی را در مرکز توجه قرار میدهم. چه اتفاقی در شرف وقوع است؟ بزرگترین چالشها و گزینههای کنونی کدامند؟ به چه چیزی بایسد توجه داشته باشیم؟ چه باید به فرزندان خود بیاموزیم؟»
هراری، در این کتاب، چارچوبی مفید برای روبرو شدن با این ترسها ساخته است. به اعتقاد او، رمز پایان دادن به اضطرابهایمان، نگران بودن نیست، دانستن این است که نگران چه چیزهایی باشیم، چقدر نگرانشان باشیم و چگونه برای آیندهای متفاوت از جهانی که در آن زندگی میکنیم، آماده شویم.
کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ چالشهای پیچیده عصر حاضر را بهروشنی بررسی کرده و به همین دلیل، خواندن آن ضروری است.
سووال نوح هراری دارای دکترای تاریخ از دانشگاه آکسفورد است و دو کتاب قبلی او بیش از ۱۲ میلیون نسخه فروش داشته و به ۴۵ زبان ترجمه شده است. هراری دوبار چایزه پولانسکی را در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ برای خلاقیت و اصالت دریافت کرده و در سال ۲۰۱۱ نیز جایزه انجمن تاریخ نظامی مانکادو را به خاطر مقالات درخشانش در حوزه تاریخ نظامی برد.
خلاصه کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱
در کتابهای قبلی نویسنده، خواننده به نحوی با داستان روبرو بود. داستانی که گذشته و آینده را روایت میکرد اما در این کتاب روایت تاریخی وجود ندارد و کتاب از درسهای مختلفی تشکیل شده است. همانطور که از عنوان کتاب نیز مشخص است، کتاب شامل ۲۱ درس است که به چالشهای جدی حال حاضر و آینده نزدیک تاکید دارند. این ۲۱ درس در پاسخ به سوالات مختلفی هستند اما وجه مشترک همه این درسها پاسخ به این سوال است که واقعا در دنیای امروز چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ و مهمتر از آن، معنای این اتفاقات چیست؟
۲۱ درس موجود در این کتاب در ۵ بخش دستهبندی شده است. بخش اول به چالش تکنولوژیک میپردازد که شامل چهار فصل آرمانزدایی، کار، آزادی و برابری است. در بخش اول نویسنده مجددا به این نکته تاکید دارد که انسان بیشتر به قصهها توجه دارد و به همین موضوع فکر میکند اما نکته اصلی اینجاست که در دنیای امروز، قصههای مهم و گسترده جهانی در حال از بین رفتند هستند. این موضوع در حالی است که ادغام بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات ما را با بزرگترین چالشهای بشر تاکنون مواجه میکند.
بخش دوم کتاب به چالش سیاسی میپردازد و شامل فصلهای جامعه، تمدن، ناسیونالیسم، دین و مهاجرت است. در این بخش نشان داده میشود که ادغام بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات، هسته مدرن ارزشهای آزادی و برابری را تهدید میکند و هر چارهای برای چالش تکنولوژیکی باید با همکاری جهانی همراه باشد. اما ناسیونالیسم، مذهب و فرهنگ، بشر را به اردوگاههای خصمانه تقسیم و مشارکت در سطح جهانی را بسیار مشکل کرده است.
بخش سوم که یأس و امید نام دارد شامل فصلهای تروریسم، جنگ، فروتنی، خدا و سکولاریسم میشود. این بخش شاید چالشیترین بخش کتاب باشد که نویسنده اعتقاد دارد با وجود چالشهای بیسابقه و اختلافهای شدید، اگر ترسهایمان را کنترل کنیم و کمی از عقایدمان کوتاه بیایم، شاید بشر بتواند بر مشکلاتی مانند تروریسم و جنگ فایق آید.
بخش چهارم کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ حقیقت نام دارد که شامل درسهای جهل، عدالت، پسا-حقیقت و افسانه علمی میشود. یووال در این بخش میپرسد که تا کجا میتوانیم پیشرفتهای جهانی را درک کنیم و تبهکاری را از عدالت تشخیص دهیم؟ او نشان میدهد که فرآیندهای جهانی پیچیدهتر از آن شدهاند که هرکسی به راحتی بتواند درکشان کند. در این بخش به ما نشان میدهد که چگونه میتوان حقیقت را درباره جهان فهمید و چه کاری باید انجام دهیم تا قربانی تبلیغات و خبرهای جعلی نشویم. این بخش را میتوان مهمترین بخش کتاب به حساب آورد.
بخش آخر کتاب که انعطافپذیری نام دارد سه درس را به نامهای تعلیم و تربیت، معنا و مراقبه شامل میشود. نوح هراری در این بخش تهدیدهای متفاوت را کنار هم قرار داده است و نگاهی کلیتر انداخته است. سوالهای اساسی و تفکر برانگیز در این بخش مطرح میشود. در زمانهای که داستانهای قدیمی فروریخته و تاکنون داستان جدیدی برای جایگزینی آنها پیدا نشده، ما که هستیم؟ چه کاری باید در زندگی انجام دهیم؟ به چه مهارتهایی نیاز داریم؟
در قسمت دیگری از مقدمه نویسنده، که دید بهتری به مسائل کتاب در اختیار خواننده قرار میدهد، یووال سوالهای مهمی که در کتاب به آنها پاسخ میدهد را بیان میکند. در این قسمت میخوانیم:
فصلهایی از کتاب، عقل انسان را پاس داشته و بقیه نقش حیاتی حماقت بشر را برجسته کرده است. اما سوال بسیار مهم همچنان پابرجاست: امروز در جهان چه میگذرد و معنای عمیق این اتفاقها چیست؟ به قدرت رسیدن دونالد ترامپ بر چه چیزی دلالت دارد؟ برای اپیدمی اخبار جعلی چهکار میتوانیم بکنیم؟ چرا لیبرالدموکراسی دچار بحران است؟ آیا خدا به زندگیمان بازگشته؟ جنگ جدیدی در شرف وقوع است؟ چه تمدنی بر جهان استیلا دارد – تمدن غرب، چین یا اسلام؟ آیا اروپا باید درهایش را به روی مهاجران باز بگذارد؟ ملیگرایی میتواند مشکلات نابرابری و تغییرات اقلیمی را حل کند؟ برای مقابله با تروریسم چه باید کرد؟
درباره کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱
در همان ابتدای کار، در اولین جمله مقدمه کتاب، خواننده به سرعت متوجه میشود که این کتاب حرفهای خوبی برای گفتن دارد. حرفهایی که در این دنیای شلوغ میتواند بسیار کمککننده باشد. کتابهای یووال نوح هراری همیشه چالشی بودند و همیشه خواننده را درگیر خود میکند. جمله اول مقدمه نیز دقیقا نشان میدهد که دوباره با یک کتاب چالشی روبرو هستیم. جمله اول مقدمه چنین است: «در دنیایی که گرفتار سیلاب انبوه اطلاعات بیربط است، شفافیت برتری است.» بنابراین در همینجا به شما پیشنهاد میکنم اگر به دنبال شفافیت هستید، مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
در کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ با حجم گستردهای از اطلاعات روبرو هستیم که یووال با همان سبک خاص خود در اختیار ما قرار میدهد به نحوی که کتاب به هیچ وجه خستهکننده و یا گنگ نیست، همهچیز در عین سادگی و شفافیت پیش روی شماست. اما باید توجه داشته باشیم که در میان انبوه اطلاعات کتاب، برخی از آنها حقیقت علمی و یا موارد ثابتشده هستند و برخی دیگر صرفا نظرات شخصی نویسنده هستند. قاطی نکردن این دو مورد درنهایت باعث میشود خواننده دید بهتری به هر کدام از درسها داشته باشد.
نکته دیگری که درباره کتاب وجود دارد این است که آیا موضوعات این کتاب با کتابهای قبلی نویسنده همپوشانی دارد؟ پاسخ به این سوال «بله» است اما اگر شما کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه را مطالعه و از قلم و محتوای کتابهای یووال راضی هستید به شدت به شما پیشنهاد میکنم که این کتاب را نیز مطالعه کنید. برخی از مطالب این کتاب به شکل مختصر در کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه بودند اما در اینجا به شکل وسیعتر به هرکدام از آن موضوعات اشاره شده است. پیشنهاد دیگر ما این است که به تازگی دو کتاب اول یووال را خواندهاید، مدتی صبر کنید و سپس مطالعه این کتاب را شروع کنید.
باید اشاره کنم که مطالب این کتاب برای کسی که نوشتههای یووال را مطالعه نکرده باشد، ممکن است سخت و یا تخصصی به نظر برسد اما واقعیت این است که مطالب کتاب به سادهترین شکل ممکن بیان شده است و بدون تردید هر خوانندهای را غرق خود میکند. طبیعتا خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد میکنیم اما به شکل ویژه مطالعه آن را به پدر و مادرها توصیه میکنیم. مطالعه این کتاب وسعت دید هر فردی را گستردهتر و کمک میکند به چیزهایی فکر کنیم که تا به حال به آنها فکر نکردهایم. همچنین باعث میشود نگران چیزهایی باشیم که تا پیش از مطالعه کتاب شاید اصلا از وجود آنها خبر نداشتیم.
یک موضوع نهایی درباره این کتاب، بحث ترجمه آن است. ترجمه کتاب توسط سودابه قیصری انجام شده است که در نگاه کلی ترجمه خوب و قابل قبولی است اما اگر بخواهیم با ترجمه کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه مقایسه کنیم، ضعفهای این ترجمه به راحتی قابل تشخیص است. ویراستاری کتاب قطعا میتوانست بهتر باشد اما به هر حال اگر خواننده علاقهمند به مطالعه کتاب باشد، ترجمه راضیکننده است.
جملاتی از کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱
انسانها بیشتر به قصهها فکر میکنند تا به واقعیات، ارقام و معادلات. و هرچه قصه سادهتر، بهتر. هر شخص، گروه و ملتی، قصهها و افسانههای خود را دارد. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۱۹)
در طولانیمدت، هیچ شغلی کاملا از اتوماسیون در امان نخواهد ماند. حتی هنرمندان هم باید از این موضوع آگاه باشند. در دنیای مدرن، هنر معمولا با عواطف انسانی پیوند دارد. ما مایلیم فکر کنیم که هنرمندان نیروهای روانشناختی درونی را منتقل میکنند و اینکه همه هدف هنر، مرتبط کردن ما با احساساتمان یا تحریک احساساتی جدید در درون ماست. در نتیجه، وقتی میخواهیم هنر را ارزشگذاری کنیم، مایلیم آن را با تاثیرات احساسی که بر ببینده گذاشته قضاوت کنیم. اما اگر هنر با احساسات انسانی معنا شود، وقتی الگوریتمهای بیرونی قادر باشند احساسات انسانی را بهتر از شکسپیر، فریدا کالو یا بیانسه درک کرده و با مهارت اداره کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۴۴)
هرچه دانشمندان درک عمیقتری از نحوه تصمیمگیری انسان پیدا میکنند، احتمال وسوسهشدن برای استناد به الگوریتمها افزایش مییابد. دستیابی به نحوه تصمیمگیری انسان نهتنها باعث میشود الگوریتمها قابل اطمینانتر شوند بلکه همزمان باعث میشود احساسات انسان کمتر قابل اتکا باشد. هرچه دولتها و شرکتها در دستیابی به سیستم عملکرد انسان موفقتر شوند، ما در معرض رگباری از دستکاریها، آگهیها و تبلیغات هوشمندانه قرار خواهیم گرفت. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۷۷)
وقتی داعش بخش وسیعی از سوریه و عراق را اشغال کرد، هزاران نفر از مردم را به قتل رساند و مکانهای تاریخی را ویران، مجسمهها را واژگون و بهطور سیستماتیک، نمادهای رژیمهای پیشین و نفوذ فرهنگی غرب را نابود کرد. اما وقتی جنگجویانش وارد بانکها میشدند و گنجینههای پر از دلارهای امریکایی را پیدا میکردند که به چهره روسای جمهور امریکایی و شعارهایی به زبان انگلیسی در ستایش آرمانهای مذهبی و سیاسی امریکایی منقش بودند، این نمادهای امپریالیسم امریکا را نمیسوزاندند. زیرا اسکناس دلار در همه تقسیمات مذهبی و سیاسی سراسر جهان مورد تکریم است. اگرچه ارزش ذاتی ندارد – شما نمیتوانید یک اسکناس دلار را بخورید یا بیاشامید – اعتماد به دلار و به حکمت بانک مرکزی دولت فدرال آنقدر پابرجا و محکم است که حتی افراطیون اسلامگرا، خدایان مواد مخدر مکزیک و مستبدان کره شمالی هم در آن شریکاند. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۱۳۶)
موفقیت یا شکست تروریسم به ما بستگی دارد. اگر اجازه بدهیم ذهنمان اسیر تروریستها شود و بعد به ترسهایمان واکنش شدید نشان بدهیم، تروریسم موفق خواهد شد. اگر ذهنمان را از اسارت تروریسمها رها کنیم و بعد با روشی خونسردانه و متعادل واکنش نشان بدهیم، تروریسم شکست میخورد. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۲۰۶)
انسانها بهندرت فقط به خودشان فکر میکنند. ما، ترجیحا گروهی فکر میکنیم. درست همان گونه که بزرگ کردن یک کودک به همکاری یک قبیله نیاز دارد، اختراع یک وسیله، حل و فصل درگیری یا درمان یک بیماری هم به همکاری قبیله نیاز دارد. هیچکس به تنهایی همهچیز را درباره ساخت کلیسا، بمب اتم یا هواپیما نمیداند. آنچه انسان خردمند را کمی بالاتر از سایر حیوانات قرار داد و ما را به اربابان زمین تبدیل کرد، منطق فردی ما نبود، بلکه توانایی بیمانندمان برای تفکر باهم در گروههای بزرگ بود. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۲۶۸)
وقتی تلاش میکنید پیچیدگی واقعی جنگ را با استفاده از آمار و دادههای دقیق برای مردم توضیح بدهید، کسی به شما گوش نمیدهد، اما داستانی شخصی درباره سرنوشت یک کودک، مجراهای اشک را فعال کرده، خون را به جوش میآورد و قطعیت اخلاقی کاذبی ایجاد میکند. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۲۸۱)
بهمنظور عقب نماندن از جهان سال ۲۰۵۰ نه تنها به اختراع ایدهها و محصولات جدید، بلکه بالاتر از همه، به بازخلق دوباره و هرباره خود نیاز خواهید داشت. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۳۱۹)
اگر واقعا میخواهید خودتان را بفهمید، نباید خود را با صفحه فیسبوکتان یا با داستان درونی «خود» تعیین هویت کنید. باید جریان واقعی بدن و ذهن را مشاهده کنید. خواهید دید افکار، احساسات و تمایلات، بدون دلیل چندانی و بدون فرمان گرفتن از شما پدیدار و ناپدید میشوند، درست مثل بادهای مختلفی که از این سو و آن سو میوزند و موهایتان را به هم میریزند. و درست همان گونه که شما باد نیستید، همچنین آمیزهای از افکار، عواطف و تمایلاتی که تجربه میکنید هم نیستید، و بدون تردید، داستان پاستوریزهای که با آیندهنگری درباره این تجارب میگویید هم نیستید. شما همه آنها را تجربه میکنید، اما کنترلشان نمیکنید، مالک آنها نیستید و خودِ آنها هم نیستید. مردم میپرسند «من چه کسی هستم؟» و انتظار دارند داستانی برایشان گفته شود. اولین چیزی که باید درباره خودتان بدانید این است که شما قصه نیستید. (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۳۶۵)
دانلود کتاب – نسخه فارسی در قالب پی دی اف
دانلود کتاب – نسخه انگلیسی در قالب پی دی اف
Hits: 0