رابطه شما با پول چگونه است؟
چندی پیش از طریق مطالعه وبلاگهای مدیریت مالی شخصی، با کتابی بسیار ارزشمند به نام «پول یا زندگی شما» یا Your money or Your life آشنا شدم که خواندن آن دید من را نسبت به پول و تمام ابعاد زندگی که متأثر از پول هستند تغییر داد. کتابی بسیار عالی و ضروری برای همه.
پس از مطالعه چندباره کتاب تصمیم گرفتم که آن را خلاصه کرده و هر فصل را بهصورت جداگانه منتشر کنم که امیدوارم خواندن آن برای شما هم مثل من مفید باشد.
مقدمه
به شما برای خواندن این سری از مطالب و آغاز یکی از هیجانانگیزترین سفرهای زندگیتان تبریک میگویم. شما قرار است سفری اکتشافی برای شناخت خود و یادگیری و گام گذاشتن در دنیایی دیگر را شروع کنید.
بسیاری از افراد پول را بهعنوان مانعی در برابر شادی میبینند، کمبود پول، نگرانی در مورد آن، زمانی که باید صرف درامد کرد، گناهی که از داشتن آن احساس میکنند و پشیمانی از خرجی که کردهاند.
این کتاب راهی امتحان پس داده برای غلبه بر این موانع هستند. این برنامه به شما یاد میدهد تا از پول بهعنوان یک ابزار برای گرفتن آنچه از زندگی میخواهید استفاده کنید. شما یاد خواهید گرفت که هوشمندانه، با تمامیت و مستقل از رابطه با پول و فشارهای اقتصادی رفتار کنید.
جو دومینگوئز که پیش از نوشتن کتاب، یکی از فعالین بورس نیویورک بود این برنامه را در سال ۱۹۶۰ و بر اساس تجربههای شخصی توسعه داد. در این مسیر او تمرینهای عملی را برای آوردن خرد مالی در زندگی شخصی گسترش داد. او در سن ۳۱ سالگی بازنشسته شد و هیچگاه نیاز پیدا نکرد که برای تأمین مخارج زندگی خود کار کند. او پس از آشنایی با ویکی رابین و کمک به او برای پیمودن مسیر تمامیت مالی، کتاب پول یا زندگی را نوشت.
این کتابی برای خواندن و گذشتن نیست. یک کتاب عملی و از آنسو کتابی عمیق در خصوص تغییر روابط و دیدگاههای ما در مورد پول است.
شاید برای شما این سؤال پیشآمده که چه احتیاجی به خواندن این کتاب و شرکت در چنین دورهای دارید. برای این موضوع سعی کنید صادقانه به سؤالهای زیر پاسخ دهید:
- آیا پول کافی دارید؟
- آیا زمان کافی برای گذراندن یا خانواده و دوستان دارید؟
- آیا سرشار از انرژی از کار به خانه برمیگردید؟
- آیا زمان برای شرکت در برنامههای موردعلاقهتان دارید؟
- اگر کارتان را از دست بدهید به آن بهعنوان یک فرصت نگاه میکنید؟
- آیا از نقش خود در دنیا راضی هستید؟
- آیا با پول آشتی هستید؟
- آیا شغل شما با ارزشهایتان همنواست؟
- آیا برای شش ماه زندگی نرمال پسانداز دارید؟
- آیا زندگی شما بهعنوان یک کل هماهنگ است؟ شغل، مخارج، روابط، ارزشها
اگر پاسخ شما به هر یک از پرسشهای بالا منفی است این کتاب برای شماست.
ممکن است که ما آمار و ارقام اقتصادی را درک نکنیم اما بهخوبی درک میکنیم که حقوق ماهیانه ما بهاندازه مخارجمان رشد نمیکند. این کتاب قرار است که زندگی شما را بهصورت یک کل بنگرد و نه مجزا. این کتاب قرار است رابطه شما را با پول تغییر دهد، رابطهای که در آن از میزان رضایت از زندگی تا شیوه برخورد در جامعه و یا تعاملتان با دنیا دستخوش تغییرات میشود و این تغییرات قرار است بهصورت بنیادین رخ دهند.
نقشه راه قدیمی
فرض کنید که به شهری واردشدهاید و نقشهای از آن شهر در دست شماست، برای تماشای فیلم به محلی که سینما را نشان داده میروید ولی آنجا به بازار ترهبار تبدیلشده است. یک رستوران به کوچه باریکی تبدیلشده که به ایستگاه راهآهن ختم میشود. شما به خود نقشه شک میکنید. به تاریخ نقشه دقت میکنید، اوه… مربوط به ۵۵ سال پیش است. به این نتیجه میرسید که این نقشه به درد شما نمیخورد هرچند که مربوط به همین شهر است.
تغییر ذهنیت ما با پول نیز به همین صورت است. نقشه قدیمی که هماکنون در دست بسیاری از ماست نشاندهنده یافتن شادی در برخی از نقاط مشخص زندگی است. این نقشه از گذشته به ما رسیده و البته کار با آن کمی هم سختتر شده است. بسیاری از ما این نقشه را دنبال کرده و دنبال رسیدن به کامیابی و شادی عمیق و همیشگی، هستیم. علامتهای این نقشه را دنبال میکنیم و همانطور که مشخص است بهجایی نمیرسیم. مثلاً داشتن فلان شغل، یا فلان میزان از درامد و یا فلان خانه و ماشین ما را به آن شادی عمیق نمیرساند. دائم خودمان را با افراد بیشتری مقایسه میکنیم که انگار ازنظر ما شاد هستند با تلاش بسیار در موقعیت آنها قرار میگیریم اما همهچیز بهسرعت رنگ میبازد. دوباره مقایسه شروع میشود. دوباره کسی که در جنبهای از زندگی، خود را با او مقایسه میکنیم.
یکی از مسائل امروز ما یکی کردن شغل و شخصیت است. اگر از شما پرسیده شود که چکار میکنید نمیگویید لولهکشی میکنم میگویید من لولهکش هستم. نمیگویید برنامهنویسی میکنم، میگویید مهندس کامپیوتر هستم. این مسئله باعث شده که بهجای آنکه با درآمد بیشتر و امکانات بیشتر به آزادی بیشتر برسیم، وابستهتر شویم.
اکثر زمان بیداری ما را شغل میگیرد، اینکه از این شغل رضایت داریم یا نه بماند، ولی تمام زندگیمان از آن متأثر شده است. رفتوآمد به محل کار، تنشهای شغلی، پولی که خرج میکنیم تا این تنشها را از ما بگیرد، غذایی که باید بخریم چون وقت نداریم و نهایت اینکه خسته و بیحوصله به خانه برمیگردیم.
چسبیدن به آن نقشه قدیمی نمیتواند ما را به مکان مطلوب برساند و قطعاً به یک نقشه راه جدید احتیاج داریم.
نقشه راه جدید برگشت به عصر کشاورزی و زندگی با حداقل امکانات نیست بلکه تغییر ذهنیت برای رسیدن به نقطهای است که بهاحتمال بیشتر میتوانیم به شادی و رضایت از زندگی برسیم. شاید بسیاری از رهبانیت لذت ببرند. شاید سختی کشیدن مثلاً روزه برای مدتی خوب باشد ولی برای رسیدن به شادی به حداقلی از درآمد نیاز داریم که لنگ برطرف کردن نیازهای اولیه خود نشویم.
ساخت یک نقشه راه جدید
تغییر عادتها احتمالاً مهمترین کاری است که باید انجام دهیم و این، کار آسانی نیست.
۳-۱- تفکر استقلال مالی
داشتن تفکر استقلال مالی یعنی اینکه فرضیات کنونی خودمان را بشناسیم و بفهمیم که آنها به ما کمکی نمیکنند و در نقشه جدید جایی ندارند. در این نقشه جدید مقایسه خود با دیگران کار اشتباهی است، ممکن است الگوی مقایسه ما رئیس و یا دوستمان باشد اما زمانی که به او میرسیم، به نقطهٔ دیگری منتقلشده و باز باید به دنبال او برویم. شاید برخی مقایسه را عامل پیشرفت بدانند اما میتوان کار خود را به بهترین وضع انجام داد و پیشرفت را با گذشته خود مقایسه کرد. مقایسه با دیگران سم مهلکی است که ما را مسموم میکند.
تفکر استقلال مالی شروع کار است و آغاز گام نهادن در مسیری است که نتیجه آن به هوش، تمامیت و استقلال مالی خواهد رسید.
۳-۲- هوش مالی
هوش مالی دیدن مسائل از بالا، بدون مفروضات ذهنی و احساسات است. آیا پول واقعاً شادی میآورد؟ آیا من برای رسیدن به شادی به تمام چیزهایی که فکر میکنم نیاز دارم؟ آیا هدف من از زندگی همین است؟ آیا اگر عمر خود را فدای پول درآوردن کنم خودم یا خانوادهام در نقطهای ایمن قرار خواهیم گرفت؟
برای رسیدن به هوش مالی، اول باید مشخص شود که در این سالها چقدر پول درآورده، چقدر خرج کردهاید و چقدر باقیمانده است؟ نتیجه مشخص دستیابی به هوش مالی پرداخت بدهیها و داشتن پسانداز برای هزینههای شش ماه زندگی است.
۳-۳- تمامیت مالی
تمامیت مالی درک اثر درآمد و هزینهبر خانواده و دنیای ماست. مشخص کردن میزان کافی پول و لوازم برای ماندن در اوج کامیابی است و درک اینکه چه چیزی در زندگی ما اضافی است و به ما خدمت نمیکند.
۳-۴- استقلال مالی
استقلال مالی یک محصول جانبی این دوره است؛ یعنی رسیدن به درآمدی مستقل از حقوقبگیری که هزینههای شما را پوشش میدهد. درواقع استقلال مالی رسیدن به نقطهای است که برای تأمین مخارج نیاز به کار کردن نداشته باشید. مسئله این است که چه زمانی و با چه کیفیتی به این نقطه برسید. اگر زمان رسیدن به این نقطه هنوز زنده باشید به آن بازنشستگی میگویند.
Hits: 1